مقالات کاغذ

اختراع کاغذ و تاریخ خشت نبشته ها درکشورهای باستانی آسیای غربی

نویسنده : علی سامی
خلاصه:نوشته‌های تاریخی بجای مانده قبل ازاختراع چاپ نزد ملل مختلف، استفاده از امکانات طبیعی خود برای نوشتن و سعی آنها درحفظ مکتوب خود: تهیه کاغذ ازنی (مصریان)، نوشته روی استخوان حیوانات، نوشتن روی خشت و سنگ، برروی پوست حیوانات، روی برگ درختان (هندیان) ـ اطلاعاتی درباره خشت نبشه‌های کتابخانه آشوریانی پال وخشت نبشه‌های نقاط مختلف خاورمیانه، اختراع کاغذ درسال ۱۰۵ میلادی درچین، آگاهی مسلمانان به فن کاغذسازی (قرن ششم هجری)،‌صنعت کاغذسازی درسمرقند، این صنعت دراروپا.

پیش از اختراع کاغذ ساکنان چین برروی استخوان و پوست سنگ پشت و ایرانیان برروی پوست آهو و لوحه های گلی می نوشتند.
نوشتن خط بروی لوح های گلی و ایستوانه ها و منشورها، تاریخ کهنسال ودامنه داری دارد که با پیدایش خط ، همزمان و بستگی پیدا می کند.
بشر همگام با اختراع و توسعه و تکمیل خط، در صدد برآمد وسیله ثبت و نگاهداری آنرا هم تهیه و درست تماید. از این رو هر قومی که مخترع خط بود، از آنچه که آسان تر و فراوان تر در دست رسشان قرار گرفته بود ، چیزی درست کرد و توسط آن اسناد و نوشته های خور را بر آن ثبت نمود.
مصریها، از نی های روئیده شده در دلتای نیل بنام «بُردی» کاغذ پاپیروس درست میکردند، و از سده ها پیش از میلاد تا ده دوازده سده پس از میلاد ، همین کاغذها برای نوشتن مورد استفاده آنها و پاره ای از کشورهای همسایه و یونان و روم بود۱ .
چینی ها که نخستین کشور سازنده کاغذ هستند تا پیش از ساختن کاغذ که بحدود سده دوم میلادی میرسد، نوشته های خود را بیشتر به روی پوست سنگ پشت واستخوانها بنام «چیان – کو – ون – تسو»۲ مینوشتند. مقداری از این نوشته ها مربوط بخط واحد «تسانگ چی»۳ حدود نیمه دوم هزاره سوم پیش از میلاد در سال ۱۸۸۹ میلادی در استان هونان۴ بدست آمد.
در سیلان و هند از برگ نخل و برگهای «تالیپوت» نوعی کاغذ بنام «آلا»۵ درست میکردند و بسیاری ازنوشته های خود را نیز روی پوست نارک شده درختان با قلم آهنی نوک تیز مینوشتند، و بعد مرکب روی آن مالیده وسپس پاک می کردند. رنگ سیاه مرکب در گودیهای خطوط کنده شده، باقی میماند و نوشته ها را مینمایانید. آنگاه این پوستهای درخت را که روی آن نوشته بودند، به نخ کشیده مرتب مینمودند و درجائی محفوظ نگاه میداشتند، که اکنون مقدار زیادی از آن در کتابخانه هائی بنام «خزانه های خدای سخن» نگاهداری میگردد، و با اینکه در کشورهای همسایه یعنی چین از حدود سده دوم میلادی کاغذ ساخته شده، باوجود بر این تا اواخر هزاره اول پس از میلاد که کاغذ توسط ایرانیان ومسلمانان بدانجا برده شد، نوشته های خود را روی همین پوستهای نازک و صاف شده درختان ثبت و ضبط مینموده اند.
کاغذ پوستی هم که از پوست گاو و گاوسفند و آهو و سایر حیوانات تهیه میشده، از صدها سال پیش از میلاد معمول و برحسب عقیده راولین سن شاید نوشته های مادیها و پارسی ها تا پیش از تشکیل و گسترش شاهنشاهی روی پوست بوده که پوسیده و از بین رفته است. همچنین معروف است که اوستا روی دوازده هزار پوست نوشته شده بود و یک نسخه آن در «دژ نبشت» تخت جمشید و نسخه دیگر در شیپگان نگاهداری میشده است. این نظریه را نوشته داریوش در بیستون که صریحاً مینویسد: متن فرمان خود را بروی اشیاء دیگری از آن جمله پوست آهو نوشته و بکشورهای تابعه فرستاده است۶ ، و همچنین پیدایش دو قباله ملکی پوستی مربوط به سده اول پیش از میلاد با خط پهلوی اشکالی۷ در اورامان کردستان تأییر مینماید.
کتابهای کتابخانه پرگام۸ روی همین کاغذهای پوستی بوده است ویونانیها نیز پیش از استفاده از پاپیروس ، نوشته های خود را روی پوست می نوشتند.
ابوریحان بیرونی متوفی سال ۴۴۰ هجری قمری (۱۰۴۸ میلادی) درباره ماده ای که هندیها روی آن مطالب خود را ثبت می نموده اند، نوشوته است:
«در شهرهای جنوبی هندوستان درخت بلندی است مثل خرما و نارگیل که میوه آنرا میخورند و برگهایش بطول یک ذرع و عرض حدود سه انگشت است نام آن درخت بزبان هندی «تاری» است مردم هند مطالب خود را روی این برگها می نویسند و بعد آنها را بوسیله نخی از سوراخی که در میان آنها می کنند بهم می چسبانند، اما در شهرهای مرکزی و شمالی هندوستان مردم پوست درخت توز را که بهوج می نامند و پرده های روی کمان را نیز از آن میسازند، برای کتاب بکار میبردند. این پوست را که بقدر یک ذرع طول و چند انگشت باز یا کمتر از آن عرض دارد، مردم میگیرند و پس از چرب کردن و صیقل دادن صاف میکنند سپس برروی آن مینویسند واوراق آنها را که پراکنده اند با اعداد متوالی میگذارند و بعد از آنکه کتاب تمام شد آنرا در یک قطعه پارچه می پیچند و در میان دو لوح که بهمان اندازه اختیار شده، می نهند. این قبیل کتب را «پوتی» میخوانند. نوشته دیگر ایشان هم بهمیین ترتیب برروی پوست درخت توز نوشته شده و باینطرف و آنطرف فرستاده میشود»۹ .
ابن الندیم در باب انواع کاغذ گوید: برای آنکه جاودان بماند در روی توز که کمانها بدان پوشند چیزی نوشتند. درخت خدنگ همان است که از آن تیرخدنگ و زین خدنگ را می گرفته اند. پس پوست آن بجای کاغذ و نیز برای پوشش روی کمان وسپر وزین اسب بکار رفته است و از الیاف آن پارچه ای می بافته اند که توزی خوانده شده است و آن از لباسهای تابستانی بود مانند کتان . یاقوت حموی اشتباهاً اسم این پارچه را از اسم شهر توز «توژ یا توج» خوزستان مشتق میداند۱۰ .
درالمعجم آمده است:
چون توز کمان است و من کمانم
پیراهنم از خون و آب دیده
کمال الدین اسماعیل گوید:
و اکنون چو تار توزی گشت است پیکرم
از ماه چهره ام قصب السبق برده بود
از ابوالفرج رونی:
لباسی توزی و کتان قاقم و سنجاب۱۱
همیشه تا به تموز و به دی بکار شود
مسعودی متوفی ۳۴۵ هجری قمری در مروج المذهب مینویسد:
در نامه پادشاه هند بخسرو انوشیروان برروی پوست درختی بوده که آنرا «کاذی » میخوانند و آنرا موز سرخ نوشته بودند این درخت که در هندوستان وچین دیده میشود، درختی عجیب و رنگ زیبا و بوی خوش آن مطلوب است، پوست آن نازکتر از کاغذ چینی است و پادشاهان چین و هند نامه های خود را بر آن مینوشتند.
ابن الندیم (سده چهارم هجری) نوشته است: «… بعد از اندک زمانی مردم مطالب خود رابرای آنکه بماند بروی سنگ ومس نوشتند …. بعد بچوب وپوست درختان توسل یافتند …. بعضی نیز برای آنکه نوشته هایشان جاوید بماند آنها را روی پوست درخت توز که بر کمان می کشند می نگاشتند، پس پوست را دباغی کردند و برروی آن نوشتند. مردم مصر قرطاس مصری را در این مورد بکار میبرند و آنرا از نی گیاهی بردی «پاپیروس» می ساختند … مردم یا بر حریرسفید، یا بر پوست سفید، یا بر طومارهای مصری، یا بر پوست خر وحشی کتابت میکردند و ایرانیها برروی پوست گاومیش و گاو و گوسفند. اما اعراب برای نوشتن استخوان شانه شتر یا سنگهای نازک سفید یا شاخه های پوست کنده درخت خرما را بکار میبرند. چینی ها بر کاغذ چینی که از نباتات خشک شده تهیه میکردند، مینوشتند وبیشتر عایدی مملکت ایشان از این نتایج جاصل می شد. کتابت مردم هند برروی مس و سنگ یا بر حریر سفید بوده«۱۲ .
عربها که متأخرترین ملل قدیمه ای هستند که خط را یاد گرفتند، همینطور تا صدر اسلام و پیش از آن ، نوشته های معدود خود را بیشتر روی استخواهای دنده، کتف شتر و چوبهای نخل و سنگ و پوست و پارچه مینوشتند.
در جلگه بین النهرین که طبیعت گیاه بردی را آنجا نیافریده بود، لازم میآمد که مردم دوراندیش و تیزهوش آنجا یک وسیله آسان و ساده و رایگان برای ثبت نوشته ها و اسناد معاملاتی و حقوقی واداری و پیمان نامه ها و فرمانها و سالیانه ها تهیه نمایند. از این رو از گِلهای رُس شسته شده خالص بستر رودخانه فرات که طبیعت باندازه کافی و رایگان در این سرزمین موجود ساخته، استفاده نمودند. آنها این گلهای رسوبی پاک بدون شن راکمی ورز و مالش داده و سپس به تکه های کوچک و قابل حمل باندازه مهر نماز کمی بزرگتر وبرای اسنادی که مطالب بیشتری داشته، بصورت منشور و استوانه (مانند استوانه کوروش بزرگ) در میآوردند و پیش از آنکه خشک شود با شیئی نوک تیزی چون میخ یا سوزن یا چوب مطالب خود را بروی آن نوشته با مهر ممهور میساخته اند، گاهی لوحه هائی که حاوی اسناد و مطالب مهم بازرگانی و یا قرارداد بوده، برای اینکه مخدوش و دست خورده نشود، با لفافه ای از گِل مانند پاکت مستور میگردیده و عین آن مطالب ، باز برروی لفافه هم نوشته میشد و بمهر طرفین میرسید.
یکعدد از اسبابی که بتوسط آن روی لوحه های گلی مینوشته اند، با یک ذره بین که برای خواند حروف ریز مورد استفاده قرار میگرفته ، ضمن کاوشهای بین المللی یافته اند که از یافته های جالب کاوش های آنجا میباشد.
این خشتهای گلی با اینکه ازگل خام و بیشتر نه پخته است، هزاران سال در زیر خاک باقی مانده، و اگر مورد اصابت و تزاحم حشرات زیر زمینی قرار نگرفته باشد، خطوط آن نیز بهیچوجه محو و ضایع نگشته است.
اساسی ترین و گرانبها ترین مزیت و خدمت این لوحه ها آنست که قسمتی از ادبیات و تاریخهای باستانی ساکنان بین النهرین را، دست کم از پنجهزار سال پیش بدون دست خوردگی و تحریف و خدشه و دور از خلط تعصب ملی و قاره ای پاره ای از تاریخ نویسان وخاور شناسان اروپائی نگاهداشته و اینک بدست مردمان این عصر و زمان میدهند. در حالیکه بسیاری از آثار مهم ادبی و نوشته های دنیای قدیم مانند تورات، ریگ ودا، اوستا، ایلیاد و ادیسه با وجود آنکه قسمتهائی از آنها سینه به سینه نگاهداری و نقل شده یعنی در نیمه آخر هزاره اول پیش از میلاد بصورت کتاب درآمده، چه بسا که به علل مختلفی در اثر دگرگونیها و دست بدست گشتن و تغییر دورانهای پادشاهی دستخوش تحریف و نقصان و بهم خوردگی گردیده است.
از این گونه خشتهای نوشته بحد زیادی در حدود سیصد هزار عدد در عرض سده اخیر که کاوشهای مفصلی در سرزمین باستانی سومر و اکد و بابل و آشود و خوزستان (عیلام) و. تخت جمشید و همچنین در محل سکونت سایر قبایل و ملل شرق قدیم و هیتی ها انجام گرفته، بدست آمده که هر دسته از آنها انصافاً پرده های ضخیم تاریک تاریخ این اقوام را بیکسو زده، و بشر امروزی را از پایه ممتاز دانشها و هنرها ومذهب و اصول اخلاقی و فلسفه دنیای قدیم که اساس دانهاش دنیای نو را تشکیل داده، آگاه ساخت.
معروف ترین این خشت نبشته ها سی هزارعدد است که توسط دوسارزاک۱۳ در محل شهر تلو۱۴ ویرانه ساختمان همزمان گودآ۱۵ مربوط به ۲۷ سده پیش از میلاد پیدا شد و سپس خشت نبشته های کتابخانه آشوربانی پال کشور گشای آشوری در حدود سی هزار عدد میباشد. سیزده هزار خشت نبشته هم در سال ۱۰۱۲ توسط وینکلر آلمانی۱۶ در بغاز کوی۱۷ و در نی پور۱۸ از طرف استادان دانشگاه پنسیلوانیا از سال ۱۸۸۹ تا سال ۱۹۰۰ پنجهزار خشت بدست آمد که در موزه فیلادلفیا نگاهداری میشود.
در مصر نیز تعدادی لوح مربوط به پیمان نامه وقراردادهای سیاسی وحقوقی و نامه های متبادله بین فراعنه و پادشاهان آشور و بابل یافت شده که از طرف دولتهای باستانی سرزمین آسیای غربی بدانجا فرستاده شده است.
جالبت تر و پر اهمیت تر، خشت نبشته های سومر و مطالب آنهاست که سرآغاز تاریخ تمدن بشر و منشأ و ریشه اصول فرهنگ دنیاست. پیدایش و خوانده شدن این خشت نبشته ها، بشر را بوجود یک قوم برجسته پراستعداد و هوش دنیای باستان آگاه ساخت. از بابل و آشور جسته و گریخته آگاهی هائی ضمن کتابهای یهود و نوشته های تاریخ نویسان یونان و روم در دست بود، ولی از وجود این قوم که خود در شمار بوجود آورندگان تمدن شرق قدیمه است، هیچگونه اطلاع و تاریخی در دست نبود. لوحه های گلی سومریها اطلاعات بس گرانبها و مبسوطی از یک فرهنگ پیش رفته بدست داد که رئوس قسمتی از آنها توسط استاد سومر شناس مشهور ساموئل کریمر۱۹ استاد دانشگاه فیلادلفیا تألیف منتشر گردید. راجع به خشت نبشته های بابلی و تاریخ پیدایش آنها و سایر مطالب مهم باستانی مربوط باین قوم را هم خاورشناس فقید آمریکائی ادوارد شی یرا۲۰ استاد سابق کرسی آشورشناسی بنگاه شرقی شیکاگو تألیف و منتشر گردیده است.
این خشت نبشته ها درموزه ها و کتابخانه های بزرگ کشورهای اروپائی وامریکائی و ترکیه و عراق مانند موزه های لوور ، بریتانیا، برلن، دانشگاه ییل۲۱ ، فیلادلفیا، موزه شرق باستانی استانبول، موزه عراق به ترتیب مخصوص شماره گذاری و فهرست بندی شده است ومفاد اغلب آنها مربوط به لشکرکشیها، کشور گشائیها، سالنامه ها، مطالب نجومی، احکام دادگاهها، پیمان نامه ها، دعاها، اوراد، اساطیر و داستانهای حماسی، سرودهای مذهبی، مرثیه ها، مراسم دینی، اسناد داد و ستد روزانه مردم و غیره میباشد.
بعضی از نوشته ها که در دو صفحه است بجای شماره بندی صفحات چند واژه از انتهای سطر آخر صفحه اول در اول صفحه دوم تکرار گردیده است. در پاره ای از لوح ها که مربوط به داد و ستد و پیمان نامه های بازرگانی و کسبی است، برای متخلف وجه التزام های عجیبی تعیین گردیده، مثلاً به پرستشگاه خداوندی که در قرارداد ذکر شده، وجه التزام باید پرداخته شود، یا علوفه جهت چهارپایانی که برای حمل فلان پیکر خداوند کار میکنند باید پرداخت نماید. یا پسر و دختر خود را جهت قربانی در پای همان پیکر خداوند نام برده شده، تسلیم نمایند.
و اینک شرح چند فقره خشت نبشته هائی که در نقاط مختلف خاورمیانه بدست آمده است:
۱ – در قیصریه۲۲ چندی پیش تعدادی خشت نبشته که بعضی پخته و پاره ای نپخته است، حاوی اسناد بازرگانی ونوشته های مربوط بداد و ستد و قرار دادهای عادی پیدا گردید که تنها یک لوحه آن حاوی بعضی مواد قانونی درباره کسب و تجارت است . یابندگان آنها و پژوهندگان تاریخ این لوح ها را بدوهزار سال پیش از میلاد میدانند که دسته ای از سوداگران آشوری بدانجا آمده و بکسب و بازرگانی مشغول گردیده اند. این دسته آشوریها برخلاف آنچه از سایر آشوریان در دنیا بر تاراجگری و خونخواری نام برده شده، مردمانی سالم وآشتی پذیر بوده اند، زبان آنان آشوری و خط میخی را در آن صفحات رواج دادند.
۲ – حدود سیزده هزار خشت نبشته در بغازکوی۲۳ بین سالهای ۱۹۰۶ تا ۱۹۱۲ توسط دانشمند آلمانی هوگو وینکلر۲۴ بدست آمد. این لوح ها گلی مربوط به بایگانی پادشاهان هیت۲۵ بوده که تعداد کمی از آنها بخط بابلی و بقیه بخط میخی هیتی میباشد.
خشت نبشته های نامبرده مربوط بسالهای ۱۵۰۰ تا ۱۲۰۰ ق.م دنباله همان خطی است که پیش از آن توسط آشوریهای کوچ کرده سوداگر، در قسمتی از آسیای صغیر (کاپادوکه) رواج پیدا کرده بود. پس از آن ساکنان آنجا از آن خط برای خود خطی درست کردند و هیتی ها هم هنگام ورود بآن دیار امپراطوری بزرگی که تشکیل داد، از همانجا بواسطه تماس با بومیان آن سرزمین خطی هم برای خود ترتیب دادند.
زبان هیتی از زبان آریاهای هند و اروپائی و با زبان قدیم یونان شباهتی داشته است. در بین الواح بغاز کوی واژه های آریائی و پارسی کهن نیز دیده شده است، که یگانگی و هم بستگی اولیه این اقوام آریائی را مینمایاند.
بین خشتهای پیدا شده مطالب چند لوحه آن جالب و دارای اهمیت تاریخی و فرهنگی میباشد، از آنجمله اسنادی است متضمن سرگذشتهای حماسی و رزمی و قطعاتی از افسانه گیلگمش بزبان هیتی و هوری و بعضی مربوط به ستاره شناسی و غیبگوئی و دینی و رسوم و آداب زیارت پرسشتگاهها و مراسم دیوانی و تشریفات عیدها و روزهای مقدس دینی.
یکی از آنها که پراهمیت ترین سند و تاحدی نمودار تاریخ جدائی آریاهای کوچ کرده بنواحی باختری آسیا میباشد، پیمان نامه مرزی و سیاسی بین یکی از سرداران میتانی۲۶ متی وز۲۷ که دختر شاه هیتی را بهمسری برگزیده و بهمراهی او تخت شاهی را یافته با پادشاه هیتی سوبیلولیوما۲۸ است. در این پیمان نامه مرزی، تعدادی از خدایان از آنجمله چهارخدای قوم آریائی «میترا، وارونا، ایندرا، ناساتیا» ، گواه گرفته شده، که بهم وفادار مانده و بسرزمین یکدیگر تجاوز ننمایند. این کهنترین سند از قوم آریائی میباشد که بدست آمده و در آن نام خدایان آریائی نوشته شده است.
نام آریاها برای نخستین بار در این خشت نبشته «خاری»۲۹ خوانده شده و مینمایاند که چندی پیش از این تاریخ، جدائی و کوچ دسته هائی از آریاها بآسیای مرکزی و ایران و بعضی از نواحی آسیای ضغیر ، صورت گرفته است.
چند تای از این خشت نبشته ها بمنزله لغت نامه یا قاموس است که واژه های مشابه و هم معنی را در زبانهای هیتی، سومری، اکّدی نشان میدهد و پاره ای از آنها نیز شامل متن هوری است .
دیگر پیمان نامه ای بین یکی از پادشاهان هیت «خات توشی لم»۳۰ با «رامسس دوم» فرعون مصر (۱۲۲۵ – ۱۲۶۲ ق.م) ، از این پیمان نامه دو لوح گلی پیدا شده :
یکی متن اصلی بخط بابلی (خط بین المللی روز) و دیگر بخط مصری (هیروگلیفی) ، نسخه مصری قبلاً در مصر پیدا شده بود، پیمان نامبرده بر سر سوریه بسته شده و معلوم میدارد که چون دولت مصر نتوانسته است در برابر دولت نیرومند هیتی در سوریه کاری از پیش ببرد، از در دوستی و آشتی برآمده که سرانجام به بستن چنین قراردادی منجر شده است.
یک خشت نبشته مربوط به تشریفات دینی زن آبستن است که چنانچه دوچار اختلال و ناراحتی شدید شود، چه عملی باید انجام گیرد. در نبشته دیگری از شاهراهی که در آسیای ضعیر بوده، سخن گفته است.
جالبترین خشت نبشته حاوی قوانینی است که میتوان آنرا نخستین قانون اساسی دنیا نامید. این قوانین را پادشاهی بنام «تلپی نوس» وضع کرده و در آن حدود و حقوق مردم وامرا و نجبا را بیان میسازد و برای پادشاه خودکامه ای حدود تعیین نموده است ولوحه دیگر طرز خوراک دادن و راضی کردن اسب میباشد. این خشت نبشته را شخصی بنام کیکولیش۳۱ حدود سال ۱۳۶۰ ق . م نوشته و مفاد آن اینست که :«تربیت اسب شش ماه لازم دارد و بهترین اسبها در مسابقه های اسب دوانی انتخاب میشده. اسبان را با جلهای پشمی در ساعاتی که بتدریج زیاد میشده، میدوانیدند تا عرق کند ولاغر میان بارآیند و به یورتمه رفتن عادت کنند.»
۳ – در سرزمینهای شام وفلسطین هم مقداری خشت نبشته پیدا شده است، مخصوصاً در «رأس شمرا»۳۲ که بزبان سومری و اکّدی است مربوط به یکهزار و چهارصد سال پیش از میلاد . مردمان آن سرزمین از خط میخی بابلی خطی نزدیک بهمان با تغییراتی که مقتضی زمان بوده، درست کرده بودند و گاهی بدو لهجه فنیقی و هوری نوشته شده.
در کوههای ارمنسستان نیز خشت نبشته های میخی بدست آمده و معلوم میدارد که آن نواحی هم از خط میخی بابلی و آشوری خطی اقتباس نموده بودند.
۴ – در سال ۱۸۹۳ میلادی «سر فلیندر پتری»۳۳ در «تل العمارنه» پیش از ۳۵۰۰ نبشته گلی بدست آورد که همه بخط میخی و بیشتر آن درخواست های کمک بوده که از خاورزمین میرسیده است.
۵ – کتابخانه آشوربانیپال۳۴ در ویرانه های «قویون جیک»۳۵ روبروی موصل (نینوای قدیم) علاوه بر مقدار زیادی از سنگ نگاره و پیکره های آشوری، تعداد زیادی هم خشت نبشته درحدود سی هزار عدد پیدا شده که به کتابخانه آشور بانی پال معروف است (۶۲۲ – ۶۶۸ ق.م) . لوح ها باندازه ای فراوان است که برای تهیه و نوشتن آنها عده زیادی نویسنده و دانشمند لازم بوده، کتابخانه بطرز منظم و مرتبی طبقه بندی و فهرست گذاری شده و هر لوحه برچسب و با باصطلاح امروز «فیش» دارد که بآسانی میتوانسته اند کتاب مورد نیاز را بیابند و بر بسیاری از برچسب ها این عبارت که از علامت ویژه شاهی بوده، دیده شده است: «هرکس این لوح را از جای خود بمکان دیگر نقل دهد بلعت آشور۳۶ و بلیت۳۷ گرفتار شود و نام او و فرزندانش را از صفحه روزگار محو کند … »
بعضی از آنها علامت کتابخانه سارگن نیای آشور بانیپال را دارد، ساده ترین علامت روی کتابها این جمله است: «کاخ آشوربانیپال ، پادشاه جهان، پادشاه آشور». بین این اسناد تاریخی، مقداری لوح مربوط بشرح حال خود آشوربانیپال است که بقلم خودش، از تربیت و چگونگی حال خود سخن میگوید و مقداری دیگر دستور و قاموس و اسناد تاریخی و متن های سومری میباشد که بزبان آشوری ترجمه گردیده و از ستاره شناسی و شیمی و پزشکی و سایر دانشهای زمان بحث مینماید. روی پاره ای از لوح های قدیمی این جمله را افزوده اند:« من آشوربانپال پادشاه توانا، این لوح را خوانده ام و در کاخ خود امانت گذاردم.»
پیدایش این خشت نبشته ها نمودار ساخت ، که آشوریها در عین خونخواری و تاراج گری و آشوبی که پیوسته چندین سده در نواحی آسیای غربی، برپا ساخته بودند، باز برای گردآوری متن ها و کتابهای اقوام متمدن پیش از خود بویژه سومریها، کوشش بسیار کرده اند و آنها را بزبان خود برگردانده اند. آشوربانیپال بیش از پادشاهان قبل از خود در این راه مساعی و علاقه بخرج داد، تا کتابخانه کاخ خود را گسترش دهد و تکمیل نماید. در یکی از لوح ها این دلبستگی و کوشش بخوبی نمایان میباشد، زیرا او بفرستاده خود دستور میدهد که با چند تن از دانشمندان دیگر، خانه ها را کاوش نماید و چنانچه لوح هائی بدست میآورند، برای او بفرستند، مضمون فرمان او چنین است:
«سخن شاه به شادانو۳۸ : حال من خوب است، امیدوارم تو هم خوشحال باشی، پس از دریافت این نامه با خود سه مرد را بردار (نام سه مرد در خشت نبشته یاد شده) و مردان دانشمند شهر بورسیپا۳۹ را با خود همراه کن و در همه لوح ها که در خانه های ایشان است و آن لوح ها که در پرستشگاه ازیدا۴۰ میباشد نگاه و جستجو کنید … » سپس تألیفاتی که آشوربانیپال بدان علاقه مند است باین شرح نام برده شده:
«در صدد باش لوحه های ارزنده ای را که در ضبط خودداری و در آشور نیست، برای من بفرستی، من بمأموران ومباشران دستور داده ام و هیچکس نمیتواند خشت نبشته ها را از تو پنهان دارد. هرگاه لوحی دیدی که درباه آن بتو چیزی ننوشته ام و تو چنان میپنداری که ممکن است برای کاخ من سودمند باشد، در جستجوی آن باش و آنرا ضبط کن وبرای من بفرست … »
نیمی از این هزار خشت نبشته کتابخانه آشوربانی پال را «استن هانری لایارد»۴۱ از سال ۱۸۴۵ میلادی ببعد یافت و نیم دیگر را «هرمز» و «رسام» پس از او. این لوح ها از کتابخانه های بابل و بورسیپا استنساخ و گردآوری شده، و مشتمل بر قصائد و سرودهائی در وصف طبیعت، اذکار واوراد، تفأل و رؤیا، طلسمات حرز، دعاهای مقدس، ریاضیات، نجوم، تاریخ و داستانها میباشد. نیمی منظومه معروف «گیلگامش»۴۲ پهلوان بابلی که در طلب زندگی جاوید بود، ضمن همین الواح پیدا شد و نیم دیگر داستان با کمک پولی مدیر روزنامه دیلی تلگراف لندن «یهزار کینیا برابر یکهزار و پنجاه پوند انگلیسی» توسط «ژرژ اسمیت»۴۳ بدست آمد و همه آنها هم بدست همین دانشمند دومی خوانده و ترجمه گردید، خشت نبشته ها در موزه بریتانیا نگاهداری میشود.
«هومل»۴۴ ضمن خشت نبشته های کتابخانه، نام خدائی بصورت «اسرمزش»۴۵ دیده است که تصور کرده همان اهورمزدای هخامنشیها میباشد که در آشور اینطور خوانده شده. و همچنین نام «میترا» را هم دیده اند که با خدای بابلی «شمش»۴۶ تطبیق گردیده.
چون موضوع کتابخانه آشور بانی پال واهمیت آن پیش آمده باید توضیح داده شود که نخستین کتابخانه، در شهر تب مصر بوده است که نام آنرا «داروخانه دردهای روحی» نام گذارده بودند و کتابخانه ای در جنب آموزشگاه پزشکی «سائیس» بوده، که در زمان داریوش بزرگ بدان اشاره شده است. کتابخانه عمومی شهر «اسکندریه» بنا بگفته ارسطو حدود هفتصد هزار قطعه پاپیروس بصورت کتاب در آن وجود داشته است، و در سال ۴۸ پیش از میلاد در اثر آتش سوزی از بین رفت و کتابخانه «پرگام» در حدود دویست هزار نوشته اند و کتابخانه دژ نبشت تخت جمشید وکتابخانه «شیزیگان» یا «شپیگان» (آذربایجان) و کتابخانه عمومی که «ژول سزار» در رم پایه گذاری کرد و پس از او در سال ۳۷ پیش از میلاد مورخ مشهور «آسیبیوس» آنرا تأسیس کرد از کتابخانه های مشهور دنیای باستان بوده است.
۶ – باستان شناسان دانشگاه «پنسیلوانیا» از سال ۱۸۸۹ تا ۱۹۰۰ که مشغول کاوش در محل سابق شهر «نیپور» بودند تعداد زیادی در حدود پنجهزار خشت گلی نوشته بدست آوردند که در موزه دانشگاه «فیلادلفیا» در عراق نگهداری میشود. نزدیک به سه هزار خشت نبشته آن بزبان سومری است و این زبان با هیچ زبان قدیم شباهت ندارد، خواندن آنها بسیار مشکل است، تعدادی از آنها که توسط استادان خط مورد بررسی و ترجمه قرار گرفته، مشتمل بر سرودهای مذهبی و مرثیه ها و داستانها و امثال و حکم و قوانین است.
در دو نوشته مشابه که یکی در موزه لوور پاریس و دیگری در موزه فیلادلفیاست، در یکی نام ۶۴ کتاب و در دیگری نام ۶۲ کتاب ذکر شده که نام ۲۸ کتاب در هر دو لوح یکسان، و از روی این لوحه ها رویهمرفته نام تعدادی کتاب که تاریخ تدوین آنها مقدم بر تاریخ خشت نبشته است (حدود ۹۷ کتاب) معلوم گردیده که ۲۸ تای آنها شناخته شده است.
مفاد نوشته روی یکی از خشتها مربوط بانسان شناسی و مطالبی است که آموخته میشده، بدینمضمون : «در آنزمان که انسانها آفریده شده اند، از نان که خورده میشود و لباس که در بر میکنند، کسی آگاهی نداشت. همه با چهار دست وپا راه میرفتند و مانند گوسفند با دهان خود روی علف می چریدند و از گودالهای آب ، رفع تشنگی میکردند» .
در یکی از لوح های سومری، تأکید باجرای قانون ورعایت انضباط و درستی و نگهداری یتیمان و بیوه زنان و پشتیبانی ناتوانان در برابر توانگران، و تهی دستان در برابر ثروتمندان شده است، و مردم را از تجاوز به حقوق و دارائی دیگران و از تبهکاری و دروغ و بی عدالتی و گناه و سنگدلی با این عبارات برحذر ساخته است:
«نانشه یتیمان و بیوه زنان را میشناسد. از ظلم انسان بانسان آگاه است، وی مادر یتیمان است و پرستار بیوه زنان ودادرس مردم تهی دمست است. گردنکشان را بورطه هلاکت میکشاند، زورمندان را به ناتوانان میسپارد … »
«مردمی که دست بر مال دیگران دراز میکنند ….
«کسانیکه حدود آئین های مقرر را نگاه نمیدارند و عهد و پیمان میشکنند و با دیده رضا به قرارگاه شیطان مینگرند.
«کسانیکه پیمانه بزرگ را بجای پیمانه کوچک بدل می کنند و پیمانه کوچک را بجای پیمانه بزرگ بکار میبرند.
کسی که مال مردم را بخورد و نگوید.
کسی که آشامیدنی را بنوشد و نگوید.
کسی که نگوید مال حرام خوردم.
کسی که نگوید آشامیدنی حرام نوشیدم»۴۷ .
سومریان بواسطه نداشتن گیاه بردی و عدم توفیق در تهیه کاغذ و همچنین نامناسب بودن جلگه بین النهرین جهت نگهداری نوشته هائی که ممکن بوده است روی پاپیروس یا چرم نوشته شود، بخیال ایجاد بایگانی ها وکتابخانه ها افتادند والواح را بروی طاقچه هائی به پهنای ۴۵ سانتیمتر میگذاردند و گاهی نیز در کوزه ها وخمهای کوچک محفوظ نگاه میداشتند. در شهر تلو۴۷ (شهر همزمان گودئا)۴۸ در حدود سی هزار لوح گلی بدست آمد که با ترتیب مخصوص بروی هم چیده شده بود.
اختراع کاغذ
در حدود سال ۱۰۵ میلادی تسائی لون۴۹ وزیر کشاورزی چین برآن شد که تکه های کهنه و بی مصرف ابریشم را در آب خیس کرده نوعی خمیر بدست آورد. پاچه های خمیر شده در آب را، از یک صافی که از نی بافته شده بود، میگذرانیدند (زنبیل نئی) . پس از خارج شدن آب خمیر باقی مانده را روی صفحه ای پهن کرده صاف مینمودند. پس از خشک شدن چیزی که بدست آمد، نخستین کاغذ اختراع شده بود. تسائی لون در صدد برآمد که بجای پارچه ابریشم از خیزان یا چوب درخت توت اینکار ار انجام دهد. بنابراین الیفا این مواد را ریز ریز نمود و صافی و قالب را نیز صاف و متناسب تر درست کردند که چین و شکن روی کاغذ نیفتد.
اسرار ساختن کاغذ تا سال ۷۵۱ میلادی که تعدادی از چینی ها اسیر مسلمانها شدند، برای چینی ها باقی ماند. از اینسال بین عده ای از اسیران چینی که به سمرقند برده شده بودند اشخاصی بودند که بفن کاغذ سازی آگاه بودند. بنابراین ساختن کاغذ را در سمرقند رواج دادند و از کتان وشاهدانه کاغذ را میساختند و طولی نکشید که یکی از کالاهای صادراتی سمرقند بسایر کشورهای اسلامی کاغذهای خوب ساخت آنجا بود.
سمرقند بسال ۷۸ هجری (برابر ۷۰۴ م) بتصرف مسلمانان درآمد و بسال ۱۳۴ هجری قمری (برابر ۷۵۱ م) مسلمانان وارد چین شدند. این جنگ در کنار رودخانه طراز بسرداری زیاد ابن طالس رخ داد.
یکی از مؤلفان کتاب المسالک و الممالک۵۰ مینویسد: «که از جمله اسیرانی که صالح بن زید در جنگ اطلح از چین بسمرقند آورد، کسانی بودندکه در ساختن کاغذ مهارت داشتند و آنها در سمرقند آغاز به ساختن کاغذ کردند و این هنر در آنجا رونق گرفت و کم کم از سمرقند به بخراسان سرایت کرد و از آنجا به سایرنقاط برده شد.
ابن الندیم در الفهرست از شش نوع کاغذ که در زمان او معروف بوده سخن میگوید، و مینویسد: کاغذ خراسانی را از کتاب میساخته اند، و از شش نوع کاغذ نام برده که چهار نوع آن در خراسان تهیه میشده است.
شش نوع کاغذ که ابن الندیم نام میبرد: سلیمانی، طلحی، نوحی، فرعونی، جعفری، طاهری میباشد. کاغذ سلیمانی همان کاغذ ممتاز بوده که در خراسان میساخته اند و بنام سلیمان ابن راشد که در زمان خلافت هارون الرشید والی خراسان بود، منسوب است. کاغذ طلحی بنام طلحه ابن طاهر دومین امیر از امرای طاهری که از ۲۰۷ تا ۲۱۳ هجری قرن (۸۲۲ – ۸۲۸ م) بر خراسان حکومت داشته و کاغذ نوحی به نوح پادشاه سامانی منسوب است. کاغذ فرعونی کاغذ مصری (پاپیروس) بوده است. کاغذ جعفری منسوب به جعفر برمکی است (۱۸۷ هجری قمری برابر ۸۴۴ – ۸۶۲) ، و کاغذ طاهری بطاهر دوم از امرای طاهری خراسان (۲۳۰ – ۲۴۸ هجری قمری برابر ۸۴۴ – ۸۶۲ م) .
علاوه بر این شش نوع کاغذ، سمعانی در کتاب۵۱ «انساب معانی» از یک نوع کاغذ بنام منصوری منسوب به ابوالفضل منصور ابن عبدالرحیم متوفی ۴۲۳ هجری قمری در سمرقند، نام میبرد.
صنعت کاغذ سازی از سمرقند بسایر بلاد اسلامی برده شد و نخستنی شهری که پس از خراسان بساختن کاغذ پرداختند، در بغداد بوده. ابن خلدون نوشته است که فضل ابن یحیی برمکی از بزرگان وزای عباسی و نخستین کسی بود که در بغداد دستور ساختن کاغذ را داد و چون او در سال ۱۴۷ هجری قمری متولد و در سال ۱۹۳ هجری قمری برابر (۷۶۷ – ۸۰۸ م) درگذشته، معلوم میشود که در اواخر سده دوم هجری صنعت کاغذ سازی به بغداد راه یافته است و بطوری در آن شهر پیشرفت نموده که جعفربن یحیی برمکی برادر فضل دستور داد برای دیوانها بجای کاغذ پوست کاغذ ساخت بغداد مصرف نمایند.
این صنعت از بغداد بشام رفت و در طرابلس شام پیشرفت شایانی کرد. ناصر خسرو در سال ۴۳۸ هجری قمری (برابر ۱۰۴۷ م) که شهر شام را دیده از کاغذ زیبا و خوبی که در آنجا ساخته میشده و بهتر از کاغذ سمرقند بوده است، سخن گفته . دیگر از شهرهای معروفی که در آنجاها کاغذ میساخته اند و تاریخ نویسان از آن یاد کرده اند، طبریه و حماه و حلب و دمشق است . کشورهای اروپای شرقی مصرف کاغذ خود را از همین شهرها تهیه مینمودند و واژه «شارتا دامسینا»۵۲ در زبانهای اروپائی بمعنی کاغذ دمشقی میباشد.
هنر کاغذ سازی بزودی در مصر رواج پیدا کرد و از آنجا بوسیله مسلمانها بجزیره سسیل (صقلیه) و مراکش و آندلس رفت و از سیسل بایتالیا نفوذ پیدا نمود.از شهرهای آندلس که در آن کاغذ میساختند نام شهر شاطبه در مشرق قرطبه برده شده است. تمدن اسلام بساخت و تکمیل این صنعت خدمت بسزائی کرده است.
در ایران معلوم نیست که سوای خراسان در چه شهر دیگری و چه سده ای دستگاه کاغذ سازی دایر بوده است. یاقوت که در اوایل سده هفتم مهجری میزیسته در معجم البلدان از شهر خونج یا خانه نام برده که در زمان او به «کاغذ کنان» یعنی «کاغذ سازان» معروف بوده است و این شهر را بفاصله دو روز از زنجان نوشته است۵۴ .
در اسپانیا بسال ۱۱۵۴ میلادی نخستین دستگاه کاغذ سازی در ناحیه هرول و در فرانسه بسال ۱۱۹۰ تأسیس گردید و سپس در کنار مجاری آب در نواحی «اوورنی»۵۴ و «تروا»۵۵ در فرانسه و در شهر فلورانس ایتالیا بوجود آمد. اروپائیان کاغذ را از پارچه های کهنه کتانی یا پنبه ای میساخته اند و با پر غاز روی آن مینوشتند . برگ کاغذ را در نوعی ژلاتین فرو میبردند، تا محکم شود.
هنگامی که در اواسط قرن پانزدهم میلادی چاپ توسط «گوتنبرگ» آلمانی اختراع شد، چون کاغذ زیر فشار حروف قرار میگرفت، ناچار شد شیئی که از مشتقات چرخشت شرابسازی بود ابداع نماید۵۶ .
در طول قرون وسطی بیشتر از نوشته های اروپائیان روی کاغذ پوستی بوده است و چون این وسیله گران و گاهی کمبیاب بوده، نمیتوانستند نسخه های زیادی از روی کتابها تهیه نمایند و اغلب از کشیشان و روحانیان عیسوی برای نوشته ها از کاغذ کتابهای قدیمی استفاده کرده، حروف و واژه های آنرا پاک و برای نوشتن مطلب تازه ای روی آن بکار میبردند. در نتیجه همین کار بسیاری از کتابهای قدیمی از بین رفت واگر صنعت کاغذ سازی توسط مسلمانها باروپا برده نشده بود، همینقدر کتابهای باستانی که اینک در اروپا موجود است، دچار همان سرنوشت گردیده بود.
کهنترین نوشته روی کاغذ یکی از نامه های «ژوئن ویل» است که بنام «سن لوئی» در ۱۲۷۰ میلادی چند روز پیش از مرگش نوشته شده. دیگر قرار داد سال ۱۱۷۸ میلادی است بین «آلفونس دوم» پادشاه «آرگون» و «آلفونس چهارم» پادشاه «گستیل» (قسطنطنیه) که اینک در بارسلن موجود است. کاغذ این قرارداد در کارخانه کاغذ سازی شطیبه که مشهور بوده، ساخته گردیده است. در حالیکه از مسلمانها و کشورهای خاور زمین صدها سال زودتر از این زمان نامه ها وکتابها بروی کاغذ نوشته شده، که بدست آمده و موجود میباشد میباشد۵۷ .

پاورقی ها:
۱ – در پایان این بحث درباره پاپیروس و کاغذ چینی مشروح تر سخن گفته خواهد شد.
۲ – Chaln – Ku – Wen – Tsu.
۳ – Tsang – Chi.
۴ – Hoonan.
۵ – Alla.
۵ – عین نوشته چنین است: «این نبشته را که نوشتم بعلاوه بزبان آریائی بوده و روی لوحه های گلی و پوست آهو …. و در حضور من خوانده شد، بعد از آن این نبشته ها را همه جا فرستادم ….. »
۷ – در موزه بریتانیا .
۸ – Pegamon.
۹ – کتاب ماللهند ابوریحان بیرونی.
۱۰ – بضم اول و سکون دوم و زای هَّوز پوست درخت خدنگ و آن پوستی است که کمان و سپرها را بدان می پوشند و آن پوست را توز مینامند.
۱۱ – برهان قاطع.
۱۲ – تعلیقات نوروز نامه ۱۱۵ و ۱۱۶ .
۱۳ – Ernest De Sarzac دانشمند فرانسوی وکنسول آن کشور در شهر بصره بود، او در سال ۱۸۷۷ در تلو کنار رود فرات کاوش کرد و در سال ۱۹۰۱ درگذشت.
۱۴ – Tello.
۱۵ – Goudea.
۱۶ – Hugo Vincler.
۱۷ – Bogaaz Qoi.
۱۸ – Nippur.
۱۹ – S amuel Noah Kramer.
۲۰ – Edward Chiera.
۲۱ – Yeal.
۲۲ – قیصریه معَّرب Cacearea شهری در آسیای صغیرکه زمان تسلط رومیها بر آن کشور مرکزشان گردید. در شمال شرقی مدیترانه در خاک ترکیه کنونی قرار گرفته و آنجا را منسوب به قیصر روم کرده قیصریه گفتند. در لاتین Cisaria گویند.
۲۳ – Boghaz Qoy روسای کوچکی در خاک ترکیه شمال شرق آنکارا که در جنب آن ویرانه های باستانی قابل توجهی مربوط به هزاره دوم پیش از میلاد وجود دارد. این ویرانه ها پتریوم Peterium پایتخت هایتی ها بوده است..
۲۴ – Hugo Vincler.
۲۵ – Hieeite.
۲۶ – Mattani.
۲۷ – Mati Vaza.
۲۸ – Subiluliuma.
۲۹ – Khari.
۳۰ – Khat – Tushi – Lem.
۳۱ – Kikulish.
۳۲ – Ras – S hamra.
۳۳ – Sir – W. F. Petrie.
۳۴ – Ashur – Bamipal.
۳۵ – Quyunjik.
۳۶ – بلیت و آشور دو خدای آشوریها.
۳۷ – Belit.
۳۸ – Shadanu.
۳۹ – Borisppa.
۴۰ – Ezida.
۴۱ – Austen Henry Layard.
۴۲ – Gilgamesh.
۴۳ – G. Smith.
۴۴ – Hommel.
۴۵ – Assara Mazash.
۴۶ – Shammash.
۴۷ – Tello.
۴۸ – Goodea.
۴۹ – Tsai – Lum.
۵۰ – سه کتاب مسالک و الممالک امروزه در دست میباشد : مسالک و ممالک اصطخری وابن حوقل که چاپ دوم آن بنام صوره الارض» انتشار یافته و مسالک و الممالک خردادبه . از چند مساللک وممالک مربوط بسایر تاریخ نویسان اسلامی در خدمت ابن الندیم و کشف اظنون حاجی خلیفه یاد شده که فعلاً در دست نیست ومؤلف آن هم شناخته نشده است.
۵۱ – متوفی سال ۵۶۲ هجری قمری برابر ۱۱۶۶م.
۵۲- Charta Damascina.
۵۳ – لغت نامه دهخدا ص ۲۰۸ در شرح واژه کاغذ بنقل از شماره ۹ و ۱۰ مجله یادگار سال چهارم که آن مجله نیز از شماره سوم سال ۲۳ مجله المجمع العربی چاپ دمشق (۲۶ شعبان ۱۳۶۷ هجری) بقلم گورگیس عواد ترجمه و نقل شده.
۵۴ – Auvergne.
۵۵ – Troyes
۵۶ – تاریخ علوم جلد دوم تألیف پی یر روسو، ترجمه آقای صفاری ص ۱۴۰ .
۵۷ – تاریخ تمدن اسلام تألیف گوستاو لوبون، ترجمه فخر داعی ص ۶۳۸ .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.